پشت پرده یک جنجال سیاسی علیه حزب الله
اما براستی چه شد که او را دیروز بازداشت کردند و امروز آزاد شده است؛ آن هم بدون دادگاه؟

واقعیت مسأله چیست؟
با هم اتفاقات را مرور می کنیم:
دوماه پیش در ادامه روند توهین های عمال سعودی به ایران، یعنی
- تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده توسط نیروهای امنیتی
- کشتن زائران ایرانی بوسیله بستن راه زائران منا،
- دستگیری و بشهادت رساندن شهید رکن آبادی (سفیر سابق ایران در لبنان که بارها سعی در ترور وی در لبنان داشتند)،
- عدم پاسخ از جانب دولت ایران
- و اعدام شیخ نمر (روحانی بزرگ شیعیان عربستان) توسط آل سعود،
- عده ای از مردم و جوانان خشمگین مشهد از کوره دررفته و غروب فردای اعدام، به سفارت عربستان در مشهد! حمله کرده و دیوار بیرونی آن را به آتش کشیدند.
- چندساعت بعد تعداد زیادی از مردم خشمگین تهران نیز که کینه و نفرت از عربستان در دلشان موج میزد، به سفارت عربستان حمله کردند که در این مسیر با بازشدن درب مکانیکی سفارت، همه به داخل هجوم برده و آن را به آتش کشیدند.
- نیروهای امنیتی تحت نظر دولت، که اوضاع مشهد را دیده بودند، اتفاقات تهران را پیش بینی نکرده و نتوانستند از آن جلوگیری و حتی عامل یا شخصی را دستگیر کنند.
فردای این اتفاقات
- بسیاری از مسئولین این رفتار را اشتباه و غلط دانستند؛
- برخی نیز شتاب زده آن را کار افراد نفوذی دانستند.
- و برخی صاحب نظران این اتفاقات را معلول این دانستند که
- دولت پاسخی به هتاکی های آل سعود نمی داد
- و مردم دیگر دولت را حافظ عزت و منفعتشان نمی دیدند.
***
تظاهرات متشکل از همه طیف های حزب اللهی اعم از هیئتی و بسیجی بود. از هیئت هایی که زیرنظر موسسه نورمعرفت (به مسئولیت آقای کردمیهن) بودند هم خیلی ها آمده بودند. چندنفر به سمت دیوار سفارت آتش انداختند. وقتی درب سفارت بصورت خودکار(مشکوک) باز شد، جمعیت کثیری من جمله جوانان یکی از همان هیئت ها وارد سفارت شدند و کینه شان را آنجا بر سر وسائل بجامانده (از قبل اعدام شیخ نمر، سفارت تخلیه شده بود) تخلیه کردند. فردایش هم پلیس امنیت از روی چهره شناسی برخی را دستگیر کرد.
اما اتفاق مهمی که در این میانه توپ را از زمین دولت برداشت، حق دادن به مهاجمین به سفارت عربستان، توسط شیخ حسن کردمیهن(از روحانیون برجسته کرج و تهران) بود. وی پس از حادثه و پس از رویت عکس پادشاه عربستان در یک گروه تلگرامی، خوشحال شده و پیام هایی از روی رضایت نوشته بود.
شیخ حسن کردمیهن مهندس مکانیک از دانشگاه گیلان و طلبه درس خارج فقه و اصول است. او مدیریت حوزه علمیه امام محمد باقر(ع) تهران و مؤسسه فرهنگی دینی بهشت تهران را در کارنامه خود دارد. او که سابقه حضور و فعالیت در انجمن اسلامی دانشجویان و بسیج دانشجویی را دارد، در سالهای 1380 تا 1384 به عنوان مسئول دفتر، در دفتر آیتالله رضا رمضانی گیلانی امام جمعه وقت کرج فعالیت داشته است.
فردای حادثه، وی درمورد حمله به سفارت عربستان گفت:
⚫️من به عنوان کسی که همیشه با تندرویها مخالفت کردهام، دارم حمایت میکنم.
⚫️فاسقی که مثل معاویه نیست، مثل یزید است؛ برخورد دیگری را میطلبد.
⚫️ما در مقابل تمام بیعزتی دیپلماسی صبر کردیم. در موضوع نوجوانها و منا صبوری کردیم. خشم بالا آمده... حمایت ما از خشم و غیرت بود نه غارت. که اگر در برابر چنین موجودی غیرت به خرج ندهند هیچ کس امنیت ندارد تمام علما را خونشان را میریزند. سفارت چیه؟ یک مشت آدمی اینجا هستند که به عزت ما میخندند. با بیاحترامی باید بیرونشون کنند. دولت که کاری نمیکند. یک مشت جوون، غیرت به خرج میدهند. این شور انقلابی را که نمیتوانید جلوش را بگیرید.
⚫️من حتی اگر مخالف آتش کشیدن سفارت باشم، امروز میگویم که حمله بچهها به سفارت فواید خوبی داشته است که بسیار زیاد بوده است.»
نتیجه این سخنان این شد که توسط دولتی ها، متهم به تدارک نیرو برای آتش زدن سفارت عربستان شد!!
(گفتنی است وی در آن زمان در سوریه و در جنگ با داعش بود.)
در این میان چند سوال بی پاسخ ماند:
- آیا طرفداری از یک گروه به معنای فرماندهی آنهاست⁉️
- بفرض صحت، چطور وی در عرض یک ساعت پس از اتفاقات مشهد، توانسته درتهران نیروهایی را برای حمله به سفارت عربستان آماده کند و آن را به آتش بکشد⁉️ حال آنکه وی در سوریه و بدون هیچ راه ارتباط موبایلی تا چندساعت پس از حادثه بود!
- چرا پس از مدتی از بازداشت، وی بدون خبر و هیچ اطلاعی آزاد شد⁉️ مگر مسئولین دولتی مدعی نبودند وی عامل حمله بوده است⁉️
واقعیت این است که وی قربانی سوءاستفاده انتخاباتی برخی پیش از انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات خبرگان 94 شد تا
- (از بازداشت وی) نهایت استفاده رسانه ای را برده
- بواسطه آن از حزب الله و منتقدان دولت (و طیف اصلاحات)، بویژه از شهردار تهران، انتقام بگیرند.
- دائما کلیدواژه هایی مثل #تندرو و #افراطی را بازگو کنند(که بی تاثیر در انتخابات اخیر نبود!)
اما در پایان ، جواب رهبر انقلاب در همان ایام به این طیف تخریبگر شنیدی بود. ایشان -بدون حتی اشاره کوچکی به آتش زدن سفارت-
- نخست حکومت آل سعود را محکوم کردند
- سپس (در دیدار ائمه جمعه)، شدیدا از انتخاباتی کردن فضای کشور (و سوءاستفاده های انتخاباتی) آن هم دو ماه قبل از موعد انتخابات، انتقاد کردند.
- و باز هم تاکید کردند که افراطی و تندرو خواندن جوانان مومن و حزب اللهی، در راستای #نفوذ است.
الف شین
12اسفند1394
بغض انقلابی و دینی، امری مقدس و نشانهی سطح بالای ایمان است ولی یادمان باشد اگر این بغض را بیجا خرج کنیم تبدیل به حربهای میشود علیه ما! همانطور که در قضیهی حمله به سفارت عربستان، همین اتفاق افتاد و سعودیهای محارب فاسق، با ژستی مظلومانه و با استناد به قوانین بینالمللی، ایران را محکوم کردند و در نگاه دنیا هم حق با عربستان بود!
رهبر انقلاب هم در تاریخ سی دی 94، این اتفاق را نادرست خواندند.
البته بنده با استدلال شما درمورد خشم مردم بخاطر بیعرضگی دستگاه دیپلماسی دولت، کاملا موافق هستم.
موفق باشید